سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















دل بارانی

          خاطره

گریه خشکیده تو چشمام این گلو بغضامو خورده


پرم از ترانه اما یکی واژه هامو برده

چشم من به پاس عشقت تا ابد سیاه می پوشه

اما بختک خیالت مث پلک همیشه روشه

وقت پرسه های آواز توی کوچه ی گلایه

تو میای و جوون میگیره روح سرد هر چی سایه

تو که نیسی.یاد چشمات توی پس کوچه هامونده

تا رسیدن به نگاهت قد فاصله نمونده

تو که خیلی وقته رفتی ته فردا رو ببینی

پس چرا تموم نمیشن خاطره های قدیمی

بزن آیینه رو بشکن چون حقیقتی سیاهه

روش یه خاطره نشسته که پر از حسرت و آهه


نوشته شده در سه شنبه 89/7/27ساعت 4:48 عصر توسط نسترن نظرات ( ) |


Design By : Pichak